پاسخ به شبهات دروغ های تاریخ

    پیش گفتار

    از آغاز قرن 21 با دگر گونی تاریخ اجتماعی رو برو هستیم،  بخش از آن را در قاره کهن در پست زمستان 88 وبلاگ جنبش برداشت دروغ ها از تاریخ ایران نوشته ام،  که مطلبی ادامه دار است.  یکبار دیگر از عزیزان خواهش می کنم هر شخصی در تخصص و حرفه خودش کار و تحقیق کند،  و بداند در آن جایگاه هر چه حرفه ای تر شود برای ایران مهم تر است.  فقط افرادی که تخصص آنها یکی از گرایشات زیر مجموعه علم جغرافی ـ تاریخ است،  وبلاگ های انوش راوید را بخوانند،  در غیر اینصورت لابلای پست ها و صفحات وبلاگ سرگردان شده و وقت گرانبها را تلف می کنند.  خیزش مردم فقط با درک دانایی قرن 21 امکان پذیر است.

   بخش دروغ حمله اسکندر مقدونی،  قسمت دوم،

   پرسش:  وقتی علم باستان شناسی میاد میگه اسکندر و همچنین آثار یونانی در سرزمین های مفتوحه به دست اسکندر،  میگه اسکندر بوده ما باید چیکار کنیم. باید قبول کنیم. اگه مدرک وجود داشته باشد چی؟

   پاسخ:  در سرزمین هایی که می گویند اسکندر مقدونی رفته و فتح و حکومت کرده،  دروغ گو ها هیچ آثار واقعی تاریخی و باستان شناسی که دلالت بر وجود تاریخی اسکندر مقدونی باشد،  ارایه نمی کنند.  دروغ گویان استعماری مجسمه نیم تنه ای را که روی آن هیچ نوشته ای نمی باشد اسکندر نامیده و یا تصویر صحنه ای از جنگی که در مقبره ای زیر زمینی مانند مقبره های سلسله های 26 تا 30 مصر می باشد،  و در رومانی کشف شده است،  احمقانه نبردی از اسکندر مقدونی با داریوش هخامنشی نامیده اند.  کار گزاران و چهره های استعمار بر اساس خواسته استعمار و کلیسا و کنیسا که می خواستند همه تمدن و پیروزی را در طول تاریخ از خود بدانند برای آثار منتسب به اسکندر مقدونی داستان ها نوشته و تفسیر های بی پایه و مدرک کرده اند،  تا باعث اغفال مردم ساده شوند،  که بتوانند مقاصد شوم استعماری خود را پیش ببرند.  

   پرسش:  تاریخ ما هیچ... تاریخ مصر و سلسله پادشاهان اون و فتح اون به دست اسکندر چی؟ این خلا چند ساله اسکندر و سلوکیان پس چیه؟ کی به جای اون تو مصر حکم میرونده؟   یا هند؟... یا تو یونان که کل مورخها هم مال اونجا هستن. خلا اسکندر چگونه پر میشه؟ نباید به قضیه یکطرفه نگریست؟

   پاسخ:  آثار تاریخی بسیاری از آیین های تاریخی ایرانی،  مهر و میترائیسم در یونان و ایتالی و مصر باقی مانده است، که دلیل برتری تمدن ایران می باشد،  برای پر کردن و یافتن واقعیت در این خلاء که باعث اصلی آن دروغ های تاریخ است،  وبلاگ جنبش برداشت دروغ ها از تاریخ ایران مقدمه ای است برای رفتن به مسیر یافتن تاریخ واقعی ایران و پر کردن زمان های تاریخی دروغ های دشمنان قاره کهن.  لازم به یاد آوری است،  در هند هم تاریخ نویسان نوین در راه زدودن دروغها از تاریخ کشورشان مشغول هستند،  همچنین در بقیه کشورها،  برای اطلاعات بیشتر می توانند به اینترنت،  و به پست بهار 89 وبلاگ جنبش برداشت دروغ ها از تاریخ ایران مراجعه نمایید.

   پرسش:  در هیچ جای تاریخ ننوشته که در دنیای باستان اشکانی ها به مصر دست یافتند،  پس شهر اسکندریه که شما میگید به دست اسکندر اشکانی بنا شده چی؟ 

   پاسخ:   ناپلئون بناپارت فرانسوی که در عشق استعمار دوره میانه بسر می برد،  مصر را اشغال کرد،  و بخاطر برتری تمدنی بورژوزی فرانسه به تمدن قبیله ای مصر،  و نیز داشتن اسلحه های آتشین در ارتش فرانسه،  و بستن مردم مصر به توپ و کشتار مردم،  مصر را اشغال کرد،  توجه نمایید با گاز اشک آور و باتوم به جان مردم نیافتادند با توپ کشتار کردند.   البته برتری تمدنی دلیل بر برتری فرهنگی نبوده و نیست.  آبادی های حوالی صبا از ممفیس مصر سفلا دریچه ای برای ورود نیرو های استعماری فرانسه به مصر و خاور میانه و شمال آفریقا بود.  بندر گاه شهر کوچک خمیس لنگر گاهی برای فرانسویان بود،  این بندر در کنار شهر تاریخی قرار داشت که بدلیل داشتن معابد میترایی و مهری آنرا اسکندریه می نامیدند،  فرانسویان با تحریف های تاریخی اسکندریه را بنا شده بدست اسکندر مقدونی گفتند،  تا تلقینی در تاریخ درست نمایند که این سرزمین ها در طول تاریخ در دست اروپاییان قرار داشته و متمدن شده است.  در این شهر هیچ سنگ نوشته و آثار تاریخی در هیچ کجا خبری از ورود اسکندر مقدونی و ساخته شدن این شهر بدست او نیست،  ولی مقدار زیادی آثار تاریخی ایرانی و آیین های ایرانی در آنجا می باشد.  یکی از ترفند های تاریخ نویسان استعماری بر چسب زدن پادشاهی های محلی به جانشینی اسکندر و چنگیز است،  در مصر پادشاهی پطالسه را که در واقع بر شده ورود میترائیسم به مصر بود، به عنوان جانشین یونانی گفته اند.

   پرسش:  چرا باید مورخان روم و یونان چهره ی پلید از اسکندر به نمایش بگذارند.  مثل کشتن رفیق و مورخش که در برابر دعوی خدایی او اعتراض کرد.  یا کشتن چندین هزار نفر در شوش یا بابل؟

   پاسخ:   برای شیرین کردن افسانه ها یشان مانند فیلم های سینمایی چند داستان هم در آن می نویسند،  تا به خورد ساده دلان دهند،  دروغ نویسان تاریخی،  ملیون ها کیلومتر مربع و ده ها ملیون انسان و و قرن ها را با چند داستان دروغی غیر واقعی بدون مدرک سر هم کرده اند.  کسی که می خواهد از تاریخ به درستی بداند باید ذهنیت گذشته را دور ریخته و به سوی واقعیت ها برود،  در غیر اینصورت وقت خود را بابت مطالعه وبلاگ انوش راوید هدر ندهد.  آخرین اخبار از اکتشافات باستانی باز مانده آثار انبوه سربازان و پادگان های ایرانی را در نزدیکی اسکندریه نشان می دهد در اینجا.

   دلیلی ندارد هر شخص همه چیز را بدانید،  در قرن 21 هر کسی فقط در تخصص خودش باید بداند،  و این دانستن حافظه محوری نیست،  همانطور که قبلاً گفتم به دانایی قرن 21 مراجعه نمایید.  شما اگر در یکی از گرایشات علم جغرافی ــ تاریخ هستند و نمی خواهند چشم و گوش بسته دروغ های افسانه ای را بپذیرند،  با مطالعه و پبگیری وبلاگ های انوش راوید به نتایج خوبی خواهید رسید.

   پرسش:  اگر داستان اسکندر دروغ است پس اون اجنبی هایی که پس از هخامنشیان و قبل از اشکانیان بر ایران حکومت می کردند کی بودند.

   پاسخ:  به بخش حکومت اشکانیان مراجعه شود.

   پرسش:  اگر داستان اسکندر دروغ است،  پس چرا فردوسی از آن سخن میگوید.

   پاسخ:  به پست پرسش و پاسخ یک مراجعه شود،  فردوسی از اسکندر مقدونی یا الکساندر بن فیلیپ نامی نبرده است.

   پرسش:  اگر داستان اسکندر دروغ است پس داستان مبارزه قهرمان ایرانی آریو برزن و خواهرش یوتاب در نبرد با سپاه اسکندر هم دروغ و ساخته دشمنان است.   

   پاسخ:  به بخش شبهات تاریخ و پرسش و پاسخ یک و نیز بخش سلسله هخامنشیان مراجعه شود.

   پرسش:  اصلا نام اسکندر آیا نامی ایرانی است شما بر چه اساس و مستنداتی از ترکیب" اسکندر اشکانی" استفاده میکنید. 

   پاسخ:  به بخش شبهات تاریخ و پرسش و پاسخ یک مراجعه نمایید،  این گفته بسیاری از محققان تاریخ می باشد که نام تعدادی از آن عزیزان را در بخش دروغ اسکندر مقدونی نام برده ام.

   پرسش:  چرا فرهنگ و هنر روم و یونان به یکباره در ایران نمایان گشت و کتیبه هایی به زبان یونانی در دوره اشکانی و ساسانی نگاشته می شد؟ چرا در شوش و اقسا نقاط ایران گلدانها و اشیائی با نقش و نگار یونانی یافت شده؟  و همچنین ورود معماری روم و یونان به ایران به طور گسترده دلیل چیست؟  یافت اشیاء فلزی و مغرغی و مسی در ایران با نقش خدایان یونان به چه علت است؟  اگر تاثیر پذیری است چرا فقط از جانب غرب برای ایران است نه برعکس؟    

   پاسخ:  وجود عوامل فرهنگی و مالی در جایی دلیلی بر اشغال و پیروزی نظامی نمی باشد،  امروزه بسیاری از ممالک در اشغال اقتصادی و فرهنگی دیگران هستند،  ولی از نظر سیاسی و ملی مستقل  می باشند.  مثلاً امروز در ایران شاهد 90 درصد وسایل و ارز خارجی هستیم که این دلیلی بر اشغال ایران نیست،  یا یکصد هواپیمای جنگی صدام در فرودگاه های ایران دلیل اشغال ایران بدست صدام نمی باشد،  بلکه ماجرایی جداست.  ایران در مسیر دو جاده مهم ابریشم و ادویه قرار داشت و همیشه به عنوان چهار راه از آن نام برده می شد.   بسیاری از آثار تاریخی و فرهنگی جنوب اروپا ایرانی است،  حتا دین مسیحی خود را از مهری و میترایی ایرانی دارند،  گشتی در شهر روم بقدری آثار تأثیر گرفته ایرانی می بینید که غیر قابل باور است،  در پانصد سال گذشته فرش ها و زربافت های ایرانی شکوه و عظمت کاخهای اروپایی را می رساند،  اولین حرف ماریا ترزا 1740 میلادی پادشاه اتریش به میهمانانش این بود که این فرش ایرانی است.  سال 1372 سری به موزه صوفیا زدم بقدری آثار از زمان های مختلف ایرانی که در بلغارستان کشف شده موجود بود،  که گفتم اینجا از موزه ایران بیشتر آثار تاریخی ایرانی دارد.

   پرسش:  پیدا شدن مجسمه و سکه های اسکندر را چگونه توجیح میکنید؟ سکه هایی با نام فیلیپ اری ده ، برادر و جانشین اسکندر یافت شده،  اینها از کجا آمده اند؟

   پاسخ:  در این قبیل موراد در پستهای فصلی وبلاگ جنبش برداشت دروغ ها از تاریخ ایران نوشته ام.  چند روز پیش خبری آمد مبنی بر اینکه کارگاه بزرگ ضرب سکه های تاریخ در سوئد کشف شده،  و سکه هایی تقلبی از هزار و دو هزار سال پیش بر اساس نوشته های تاریخی درست می کردند،  و با ترفند هایی می فروختند.  سال 1351 به اتفاق استادی در همدان به خانه یک یهودی رفتیم کار او ساختن سکه و اشیای قدیمی بود،  سکه هایی که می ساخت مدتی بنا به تخصص در چاه فاضلاب و یا زیر خاک باغچه قرار می داد،  و به جای زیر خاکی به خارجی ها می فروخت و می گفت این کار را از پدر و جد خود آموخته است.  در طول تاریخ ساخت سکه و اشیای تقلبی بدلیل سود خوب رواج داشت،  و تاریخ نویس ها آنها را به جای اصلی به تحلیل می گیرند، و به کلی ضد و نقیض بر می خورند،  می توانید به کتاب های سکه شناسی تاریخی مراجعه کنید،  و این مشکل آنها را ببینید.  شیئ یا سکه ای بدلی که هزار سال پیش به نام پانصد یا هزار سال گذشته تر تولید می کردند،  گاهی برای اثبات حقانیت دینی و یا تزئیین و یا فروش بود،  خود آنها امروزه داری ارزش کالای باستانی است ولی ارزش تاریخ نگاری ندارد.  در قرن 19 و 20  تولید کالا های تقلبی برای فروش به توریست ها رواج خوبی داشت،  به کتاب،  مگر تو مملکت شما خر نیست،  عزیز نسین مراجعه نمایید.

     پرسش:  این اسرا یا مزدوران که نوشته اید کی بودند (توضیح دهید)؟

   پاسخ:  با حذف سلو کیان و جای گزینی اشکانیان مدت دو قرن غرب و شرق دریای اژه در اشغال تمدن و فرهنگ اهورایی و میترایی بود،  و در این مدت کارگران و اسرای زیادی از آن سرزمین های بت پرستی به ایران می آمدند.  نمونه آنرا در اسکندر نامه ها می خوانیم که اسکندر چند هزار کارگر و اسیر یونانی در تخت جمشید را آزاد کرد.  این عده برای ادای دین خود به پرستش گاه نیاز داشتند،  که در چند جا و سطح بی ارزش  پایین بر پا می کردند،  نمونه هایی از آن در چند شهر ایران می باشد.  بدلیل اهمیت و جلو گیری از تخریب توسط بیش ناسیونالیست های مکتبی و ملیتی فعلاً از ذکر آن مکان ها خود داری می کنم.  آیا تا کنون پرستشگاه بت پرستی در ایران دیده اید؟

متن وبلاگ انوش راوید: نوشته اند،  که اسکندر با  سی هزار پیاده و چهل هزار سوار، از تنگه هلس پونت، داردانل امروزی، گذشت ودر کناره آسیای کوچک و پس از گذشتن از رودخانه تند و پر آب و گود و با دیواره های بلند، گرانیک،  با داریوش سوم جنگید.  رودخانه گرانیک که امروزه، بیغا چای نام داره، کوچک وکم آب وبدون دیواره و کم عمق است.  دروغگوها خجالت نکشید، تا احمق هست که باور کند دروغ بگویید،  کناره این رودخانه گنجایش آرایش جنگی حدود 150 هزار نیرو را ندارد.  اگه باور ندارید بروید ببینید.

    پرسش:  شما ميگيد سلوكيان دروغ محض و ساخته دست مورخان غربيه ولي شواهد چيز ديگه اي ميگه يادمه سال پيش رفتم موزه ايران باستان اونجا يه كتيبه ديدم با ابعاد بزرگ كه به خط يوناني نوشته شده بود،  و مطمئنم تاريخي كه واسش ثبت كرده بودن مربوط به دوره سلوكي بود. و اسم پادشاه سلوكي هم تو ترجمش نوشته بودن.  حالا چرا بايد يه چنين كتيبه اي تو ايران پيدا شه.  يا سكه ها و مجسمه هاي مربوط به اين دوره پس از كجا اومده، اونم تو ايران.  يا چرا كتيبه هاي ساساني به سه زبون نوشته مي شد كه يكيش يوناني بوده (مثل كتيبه كعبه زرتشت نقش رستم).  يا تو معماري اشكاني چرا نفوذ هنر يونان و روم رو ميبينيم. شما ميگيد سلوكيان كه حدود 100 سال تو ايران به زور حكومت كردن همش خالي بنديه. خوب ما اگه فرض كنيم غربيا خالي ميبندن پس آثار مكشوفه كه ديكه خالي نمي بندن.

   پاسخ:  هم اکنون 90 درصد هر چه در ایران می بینیم خارجی و به زبان انگلیسی است،  آیا ایران در اشغال است؟  قرن های 15 و 16 و 17 هندوستان دست حکومت فارسی زبان بابری بود،  و کلی نوشته ها و کتیبه ها به زبان پارسی در آنجا موجود است،  آیا آن زمان هند در اشغال ایران بود.  یا از همان سه قرن استانبول پر از آثار فارسی است و در جاهای تاریخی و قبرستان های قدیمی بروید بسیاری کتیبه ها به زبان فارسی است،  آیا آن قرون آسیای کوچک در اشغال ایران بود؟  یا قرن 19 زنگبار،  که بازرگانان ایرانی یکه تاز بودند،  و همه چیز آنجا فارسی و ایرانی بود،  اما حکومت از آن ایرانی ها نبود.  توجه و دقت کنید و اغفال نشوید،  کتیبه ها و سکه هایی که ایجاد حکومت می کند متفاوت است،  مانند 5 سنگ داریوش که کنار نیل می باشند، و در میان مطالب وبلاگ با عنوان معروف ترین کتیبه های ایران یا در بخش سلسله هخامنشیان،  در باره آن نوشته ام،  حکایت از اشغال و حکومت ایران بر مصر دارد،  و برای همین است که دائم در مطالب وبلاگ لینک گذاشته ام که سوالات را خواننده در بخش دیگری بیابد.

   پرسش:  شما تاريخيو مي نويسيد كه تاحالا كسي نشنيده و نديده پس حتما بايد دليل كافي داشته باشيد،  كه اينطوري تاريخ يه مملكتو تغيير بديد و بگيد حق با منه. من ميگم حرفاي شما جاي فكر داره اما وقتي فكر ميكنم ميبينم جواب من دست خود نويسنده ست.

    پاسخ:  آموزش و پرورش با بچه ها چه کرده،  که حوصله نمی کنند و عجله دارند سریع همه چیز تمام شود و نمره بیست بگیرند،  و درباره موضوعات فکر و تحقیق نکنند،  در کارگاه فکر سازی در این باره نوشته و توضیح داده ام.     یاد آوری نمایم بحث علم تاریخ و پرسش و پاسخ ها مانند هلوی پوست کنده و یا آمپول علم نیست،  می بایست حوصله داشت،  آنچه که در وبلاگ های انوش راوید می خوانید،  مقدمه ای نوین برای علم تاریخ است.

   پرسش: در گرگان بندی هست که می گویند بند اسکندره اون چیست؟

   پاسخ:  در بسیاری جاهای قاره کهن و ایران آثار تاریخی هست که به اسکندر و مغول نسبت می دهند،  در باره آنها کمترین کار تخصصی باستان شناسی انجام نگرفته است.  در هیچ کجای این بند نوشته نشده که اسکندر مقدونی آنرا ایجاد کرده،  معمولاً این اثرات اشکانیان است نه مقدونی و یونانی.  اگر کار آنها بود مانند داریوش که کانال دایوش در مصر را بنا کرد سنگ نوشته داشت.

   پرسش:  اگر به شوش آمده و کاخ آپادانا را ببینید،  حال و هوایش هم چون تخت جمشید است،  ولی 100 بار ویران تر،  این یکی که که سوخته نشده!!  در کتابی خواندم باستان شناسان فرانسوی از داغ دلشان که نمی توانستند ستون های کاخ آپادانای داریوش بزرگ در شوش را با خود ببرند،  آنها را تکه تکه می کردند.  آیا این خیانت و جنایت واقعیست؟

   پاسخ:  بارها در وبلاگ تکرار کرده ام و از استعمار و عوامل آن نوشته ام،  ولی برای بعضی ها مفهوم نبوده و باز هم از این عوامل و چهره های استعماری در مطالباشان استناد می کنند،  این اشکال از درک ایرانیان است،  زیرا همین دشمنان تاریخی ایران نگذاشته اند مردم اصول را درک کنند،  خواهشمندم این اصول را از وبلاگم بیابید،  به دلایلی چندان واضح نمی توانم بنویسم.  برای پاسخ به چهره ها و کار گزار استعمار بروید،  در این مورد هم تحقیق می کنم.

   پرسش:  آیا بعضی از اطلاعات هردوت در کتابش قابل بهره برداری تاریخی می باشد؟

   پاسخ:  کتاب هردوت را سه قرن بعد از واقعه دروغی اسکندر مقدونی نوشته اند،  در آن زمان نویسایی راحت و خوب ماندگار وجود نداشت،  به تاریخ نویسایی در ایران مراجعه شود،  و همچنین گذر زمان طی سه قرن همه چیز را عوض نموده بود.  هردوت یا هر کس دیگری که جای او در سه قرن بعد آن پرت و پلا ها را نوشته،  می خواسته اطلاعات سه قرن گذشته زمان خودش را وارد کند،  بدون آنکه دانش آن وجود و یا داشته باشد.  بنابر این آن نوشته ها ارزش تاریخی و تاریخ اجتماعی ندارد،  ولی دارای ارزش ادبی تاریخی است.  در واقع هردوت فقط چند صفحه داستان شعر و ور نوشته است،  که حتی بزحمت قابل خواندن می باشد،  به دروغ حمله اسکندر مقدونی مراجعه شود.  در زمان روم شرقی جهت سیاسی کاری و رفتار حماسی برای جنگ با ایران آن چند خط را پرورانده زیاد کردند،  و سپس در دوره استعمار به آن شاخ برگ دادند.  حال شما عزیزان به پرسش من پاسخ دهید:  آیا نوشته های اولیه هردوت را دیده اید؟  آیا می دانید با چه قلمی و بروی چه چیز نوشته است؟  آیا نتیجه آزمایشات تاریخ سنجی آنرا دیده اید؟

   پرسش:  آیا اگر بعضی اطلاعات را از نوشته هایی امثال هردوت گردآوری نکنیم،  کمبود داده های تاریخی پیدا نمی شود؟

   پاسخ:  داده های تاریخی در آثار تاریخی، موزه ها،  دل و ساختار مردم و جامعه در طول تاریخ است،  بهره برداری از اطلاعات دشمن به گمراهی رفتن و غیر قابل قبول است.  در صورت تحلیل و تعلیل داده های تاریخی دشمنان به اشتباه آنها پی برده می شود،  در وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران از آنها به خوبی نوشته شده است.

    دشمنان و دروغ نویسان برای توجیه و قبولاندن دروغ هایشان ترفند های مختلفی دارند،  این شگردها شامل اندکی تعریف از طرف مقابل و سپس کوبیدن او است.  از دین و مذهب و نژاد و آداب رسوم کمی تعریف می کنند،  ولی در نهایت آنها را ضعیف و شکست پذیر نشان می دهند.  از جوان مردی و دلاوری دشمن و طرف مقابل می گویند،  و سپس در داستان تاریخی دروغی خود او را به کشتن می دهند.  از شهر های بزرگ و آباد می نویسند،  و سپس آنرا بدست اوباشی از کشور خود فتح می کنند.  البته موارد زیاد است،  با این ترفندها به راحتی داستان خود را به خورده همه می دهند،  و یک مکتب که در آن کسی حق تحلیل و تعلیل نداشته باشد پایه گذاری می کنند.  ولی انوش راوید دائم سفارش می کند،  قدرت اندیشه و توانایی ذهن خود را بالا ببرید،  و در نهایت دانش خود را بپرورانید،  در کارگاه فکر سازی به این موضوع اشاره شده است،  هیچ چیز و مطلقاً هیچ موضوعی و مسئله ای را بدون دانش تخصصی و چشم و گوش بسته نپذیرید.

   پرسش:  آیا آنچه هردوت از مراسم دینی ایرانیها در زمان هخامنشی گفته حقیقت دارد؟

   پاسخ:  دوره ای از سلسله هخامنشیان که در تاریخ استعمار زده،  هخامنشیان شوش و ایرانی گفته اند،  آخرین دوره شاه خدایی یا در واقع دوره گذر تاریخی تمدن از دوره شاه خدایی به دوران سازمان قبیله بود که ضمن برآورد داده های تاریخی این دوره از 450 ق.م تا 250 ق.م،  یعنی دو قرن برای گذر و ساختار تاریخی اجتماع در آن زمان کاملاً منطقی است.  در هر دوره از تاریخ اجتماعی دین و خواسته،  بود و نبود مردم تفاوت می کند، در سلسله هخامنشیان اهورامزدا در قیافه شاه ظاهر بود،  و نوع دین با دوره سازمان قبیله ای در حکومت اشکانیان کاملاً تفاوت داشت.  برای آگاهی بیشتر به لینکها مراجعه شود،  و وبلاگ مطالعه و پیگیری گردد.   یکبار دیگر تکرار کنم گزارش های دروغی هردوت داده های منطقی از تاریخ ندارد،  و فاقد ارزش در دانش در تاریخ و تاریخ اجتماعی است.  اگر کسی می خواهد بدون بررسی و تحقیق و خارج از دانایی قرن 21 هر نوشته ای را تاریخ بداند،  بهتر است از این وبلاگ خارج شود،  اینجا برای اشخاص پژوهشگر در علم جغرافی ـ تاریخ است.

  پرسش: ابن سینا از ارسطو، نام برده آنرا چه می گویید؟

  پاسخ:  فاصله زمانی این دانشمند بزرگ ایرانی و ارسطو بیش از هزار و سیصد سال در عمق تاریخ است،  می دانید یعنی چه؟  همیشه در تاریخ ری مرکز تلاقی جاده ابریشم و ادویه بود،  و مرکز تبادل علم و دانش و معرفت،  دانشمندان رومی و ایرانی و چینی اطلاعات یکدیگر را باهم تبادل می کردند،  همانند کالا ها.  در ری،  رومی های بیزانس از ارسطو گفته اند،  بدون آنکه در آن زمان بداند،  که نام ساخته و بر گردان شده ای از دانشمندان ایران بزرگ در زمان استیلای روم غربی بر شرق مدیترانه بوده است.

  پرسش:  درباره قلمرو اسکندر و سلوکیان چه می گویید؟

  پاسخ:  موضوعی که دروغ است در تمام موارد آن دروغ می باشد،  نمی توان بخش هایی از یک دروغ را پذیرفت و بقیه آن را نپذیرفت.  تمام اسکندر مقدونی پدر، مادر، جد و آباد مقدونی و یونانی بودن آن دروغ می باشد،  خود بخود سلوکیان هم دروغ می باشند،  و هیچ مدرک قابل قبول برای آنها وجود ندارد.  اگر در جایی کتابی موزه ای چیزی و شیئی از آنها داشتند،  درباره آن تحقیق نمایید و به سادگی نپذیرید و گول نخورید،  ساده نباشید. 

   عزیزان،  وبلاگ انوش راوید یک وب در جهت سخن وبلاگ می باشد،  این یک حزب نیست که هوا دار بخواهد،  یک فرقه نیست که پیرو بخواهد،  یک فروشگاه نیست که مشتری بخواهد.  این یک وبلاگ تحقیقاتی تاریخی شخصی است،  نفراتی که عاشق مطالعه و تحقیقات تاریخ و تاریخ اجتماعی هستند،  در صورتیکه بخواهند وبلاگ را می خواند،  و اگر کسی هم دوست نداشت و نخواند به من مربوط نمی شود.  همانگونه که بارها نوشته ام افرادی که از آن سر در نمی آورند،  خواهشاً از وبلاگ خارج شوند و وقت خود را هدر ندهند.  کسی که جهت دانش خود وارد وبلاگ شده متوجه خواهد شد،  که من هوادار و پیرو و مشتری نمی خواهم،  من محقق مستقل دانا و با خرد ایران دوست،  جهت یاری برای کار مستقل تاریخی با سبک کار موج نو می خواهم.

   * عکس شماره 1401 ــ  دروغ گو ها در ادامه پرت و پلا های خود،  سنگ نگاره ای را بدون هیچ مدرک و دلیلی می گویند اسکندر مقدونی است.  این سنگ نگاره بطور اتفاقی از یک مقبره زیر زمینی باستانی در رومانی کشف شده است،  این قبیل مقبره ها از نوع میترایی می باشند،  و اصلاً به اسکندر مربوط نمی باشد که هیچ، هیچ مدرکی هم که بگوید اسکندر است وجود ندارد.  چقدر یکی باید ساده باشد که به راحتی این دروغ ها را باور کند،  وقتی افرادی (منظورم متخصص های تاریخی است) به این شدت ساده هستند،  باید به آنها چه گفت؟

   * عکس شماره 1402 ــ  سر سنگی مجسمه ای که در ادامه دروغ هایشان می گویند اسکندر مقدونی است،  و آنرا نماد اسکندر نموده اند،  برای این سر هیچ سند و مدرکی که بگوید اسکندر است وجود ندارد.  نگاهی به مجسمه های داریوش بزرگ بیاندازید،  می بینید که دقیقاً و مشروح نوشته شده است که داریوش شاه ایران است،  این می شود مدرک واقعی تاریخی.

      درباره سکه ها هم همین گونه می باشد،  تعدادی از سکه های کشف شده تقلبی هستند،  که در دوره های مختلف تاریخی از روم شرقی تا قرن گذشته درست شده اند.  تعدادی هم مربوط به امور تجاری بوده،  که با کار عادی جابجا و در جا هایی دیگر کشف شده اند،  تعدادی هم اشکانی با خط یونانی هستند،  و غیره که بزودی مشروح می نویسم.

   پرسش:  در باره،  معبد خورهه محلات،  معبد لااودیسه نهاوند،  کتیبه انتیوکوس سوم،  و تعدادی از مجسمه های برنزی به جا مانده از سلوکیان توضیح دهید؟

   پاسخ:  چند معبد پراکنده و مجسمه خدا در ایران بزرگ و قاره کهن دلیل بر اشغال و تسلط نظامی و فرهنگی نمی باشد،  امروزه در قرن 21 اروپائیان صدایشان درآمده،  که در بسیاری از جاهای اروپا تعداد مساجد بیشتر از کلیسا شده است.

      انتیوکوس سوم و تمام افرادی که به نام سرداران اسکندر مقدونی دروغی،  و یا حکام و پادشاهان سلوکی گفته اند،  دروغ و پرت و پلا های بی سند و مدرک می باشند.  آنها رهبران دینی بودند،  زیرا در هیچ کجا دلیل و نشانی از فرماندهی و پادشاهی آنها بجای نمانده است،  جز در رجز خوانی ها و دروغ های یونان باستان،  روم شرقی و در نهایت دوران استعمار،  نباید بسادگی اغفال دروغها و ترفندها شد.  کتیبه انتیوکوس سوم کشف شده در معبد باستانی نهاوند،  هیچ اثر و نشانی از یک پادشاه ندارد،  ولی نشانگر رهبری دینی در شرایط محدود می باشد.  جوانان عزیز متخصص باهوش ایران خود باید متن کتیبه ها را ترجمه و تفسیر نمایند،  چه بسا مطالب و شرح کاملاً متفاوت با آنچه که خارجی ها می گویند در آنها باشد.

      بعد از پایان سلسله هخامنشیان توسط انقلاب انسانی ایرانی،  به رهبری اسکندر اشکانی در ادامه رشد و تکامل تاریخ اجتماعی ایران،  مطابق تمام دوران بعد از هر انقلابی،  آزادی اجتماعی و فرهنگی در سراسر قاره کهن و سرزمین های فرمانروایی فرهنگی و نظامی هخامنشیان بر پا شد.  دینها و فرقه ها،  طوایف و تیره های مختلف شروع به ابراز وجود کردند،  درباره این موضوع جاهای مختلف وبلاگ توضیح نوشته ام.  یکی از اینها دین خدایان متعدد یونانی بود،  که از روم تا غرب قفقاز هوادارانی داشت،  زبان این دین یونانی بود.  در زمان هخامنشیان هیچ دینی جرات نداشت که چنین گستاخ باشد،  و تا اعماق ایران معبد بنا کند،  ولی هخامنشیان تا قلب اروپا و مصر و تمام قاره کهن معابد و دین های متفرقه را فرهنگی و نظامی از بین برده بودند،  و کعبه های خود را برای پرستش بنا کرده،  که تا امروز باقی می باشد.

     توجه:  اگر وبلاگ،  به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  نظرات و آگهی های خود را در بخش نظرات وبلاگ فصلی انوش راوید  مانند اینجا بنویسید،  تا به مدت یک فصل هزاران نفر آنرا ببینند.   از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی بردار از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحال من است.

   کلیک کنید:  تاریخ اندیشه در ایران

   کلیک کنید:  هلنیسم دروغی دیگر

   کلیک کنید:  بخش اول پاسخ به شبهات دروغ اسکندر مقدونی

   انوش راوید  Anoush Raavid

   حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ و حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ عرب، تاریخ مغول، تاریخ تاتار،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:  جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران،   http://www.ravid.blogfa.com